امیر اثنی عشری

خواننده موسیقی ایرانی

دکترای ادبیات فارسی

نوازنده سه تار

امیر اثنی عشری

خواننده موسیقی ایرانی

دکترای ادبیات فارسی

نوازنده سه تار

یادداشت های آموزشی
اهمیت آشنایی با ادبیات فارسی
نویسنده
امیر اثنی عشری

ابزار کار اصلی یک آواز خوان شعر است. تحریر و غلت همچون زینتی برای جلوه ی بیشتر شعر به کار می رود. یک نوازنده هم برای ساخت تصنیف، استفاده از افاعیل عروضی در جمله پردازی و بداهه نوازی، تسلط بر جواب آواز و… می بایست با شعر و ادبیات آشنا باشد. به یاد دارم که استاد محمدرضا لطفی در کلاس های تحلیل ردیف سازی توصیه می کرد: تلاش کنید نثر مسجع گلستان سعدی را با ساز بنوازید تا جمله بندی تان قوام پیدا کند.
چنان که در پایان نوشته قبلی (نکات لازم برای یادگیری آواز) وعده کردم، می‌خواهم درباره اهمیت آشنایی با ادبیات فارسی، نکاتی را به صورت ساده و کاربردی با شما عزیزان در میان بگذارم.
.
1.توجه به خوانشِ صحیح شعر

در زبان و ادبیات فارسی با تغییر اعراب گذاری، کلمات معنای متفاوتی پیدا می کنند. مثلا در شعر زیر کلمه ملک را در نظر بگیرید:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد درین دیر خراب آبادم
ملک با فتح ل به معنی فرشته و با کسر ل به معنی پادشاه است و خوانش صحیح ملک با فتح ل است. چنان که در شعر زیر نیز اینگونه است:
جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت…
همچنین با تاکید بر روی یک کلمه می توان معنای جمله را به کلی تغییر داد. مثلا اگر در بیت زیر تاکید را بر روی کلمه حافظ بگذاریم جمله حالت امری پیدا می‌کند، (ای حافظ از می پرهیز کن!) در حالیکه این جمله خبری است (صوفیان ریاکار باده می نوشند و حافظ از می پرهیز می‌کند):
صوفی پیاله پیما، حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی دراز دستی؟!
.
2.فهمیدن معنای کلام
برای اینکه بتوانید آواز تاثیر گذاری بخوانید، ابتدا باید آنچه را می خوانید درک کنید. به قول مولانا سوز دلی باید و دامانِ چاکی:

نوحه‌گر گوید حدیثِ سوزناک
لیک کو سوزِ دل و دامانِ چاک

برای فهم شعر، ابتدا باید آن را با رعایتِ تاکیدات کلام و اعراب گذاری صحیح بخوانیم. اما چگونه چنین کنیم؟ مثلا برای فهم شعر حافظ پیشنهاد من تهیه چند کتابِ دارای شرح و اعراب گذاری صحیح است:
حافظ به شرح دکتر خطیب رهبر و حافظ نامه خرمشاهی. همچنین برای آشنایی با زمانه و اندیشه حافظ کتاب از کوچه رندان دکتر زرین کوب و یا این کیمیای هستی دکتر شفیعی کدکنی را بخوانید.
به این فهرست می توان کتاب های دیگری را افزود، اما همین ها راهگشاست. این کار را می توان برای شعرای دیگر نیز انجام داد.

3. نکته مهم و پایانی در فهم شعر یک شاعر، مانوس بودن با کلام اوست. اینگونه پس از مدتی، شاعر خود به شما می گوید که چه در سر داشته:

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت

نکات لازم برای یادگیری آواز
نویسنده
امیر اثنی عشری

1. داشتن شوق و انگیزه برای یادگیری آواز:
از نظر من هر کس بتواند صحبت کند، می تواند آواز هم یاد بگیرید و در نهایت بخواند! به عبارت دیگر افراد پیش از یادگیری آواز برابرند، تفاوت ها پس از یادگیری نمایان می شود. آنکه صدای دلنشین تری دارد احتمالا به صورت حرفه ای فعاليتش را آغاز می کند و آنکه صدای معمولی دارد، در فرایند آموزش، درست خواندن را یاد می گیرد، با ردیف ها آشنا می شود و ازین توانایی در جمع های دوستانه استفاده میکند و می خواند. از آن مهم تر، سطح شنیداری و فرهنگی موسیقی اش رشد می یابد.
بنابراین برای یادگیری آواز شوق و انگیزه مهم است، نه صرفا داشتن صدایی ویژه و خاص.

2. انتخاب معلمی مناسب برای یادگیری آواز:
در این باره مقاله اولم با عنوان چرا در یادگیری موسیقی و آواز پیشرفت نمیکنم را بخوانید.

3. آشنایی با یک ساز
خواننده و نوازنده در بسیاری از موارد کاری مشابهِ یکدیگر انجام می دهند. به این معنی که نوازنده برای نواختن دستگاه شور از همان فواصلی استفاده می‌کند که یک خواننده. تفاوت اینجاست که او ملدی را در ذهن شکل می دهد، بر روی ساز می‌بیند و در نهایت می نوازد. اما خواننده ملدی ای را که در ذهن دارد از طریق ساز درونی خود، یعنی حنجره به مرحله اجرا در می آورد و چون پرده ی این ساز درونی برای او قابل رویت نیست، اینجاست که تربیت شنیداری و پس از آن توانایی اجرای تکنیکی محتوای آوازی، توسط تارهای صوتی، اهمیت می یابد.
بنابراین یادگیری یک ساز برای خواننده، حتی به شکل مقدماتی، او را در فالش نخواندن و همچنین تغییر و حرکت درست بر روی پرده‌ها یاری می‌کند و توانایی مرکب خوانی را آسان تر می نماید.

4. شناخت ویژگی های بنیادین نغمات
این شناخت می تواند در شکل ساده ی آن شامل یادگیری کیفیت و مایه ی درونی یک گوشه باشد. در شکل پیچیده تر، این شناخت شامل یادگیری مختصات یک گوشه، از جمله نت شاهد، ایست و دایره ی حرکت آن نغمه است. در مورد اخیر، اهمیت آشنایی با یک ساز بیشتر نمایان می شود.

5. آشنایی با شیوه های آوازخوانی از ابتدا تا کنون
برای پیشرفت در آواز و رسیدن به سبکی شخصی در آوازخوانی، گریزی جز آشنایی با شیوه خوانش هنرمندان تاثیر گذار پیشین نیست. تمرکز آوازخوان بر روی دوره ای کوتاه از هنر آوازخوانی و نادیده گرفتن شیوه های مختلف، نتیجه ای جز تکرار و تقلید در پی نخواهد داشت.

6. آشنایی با ادبیات فارسی
ماده اصلی مورد نیاز یک خواننده شعر است. خواننده ای که شعر نمی داند، آواز تاثیرگذاری نمی خواند.

تقلید و یا تأثیرپذیری آگاهانه؟!
نویسنده
امیر اثنی عشری

…تقلیدشان بر باد داد!

تقلید چیست؟!
تقلید یعنی: پیروی از چیزی بدون دریافتِ حقیقتِ آن چیز.
.
تقلیدی که چاشنی آگاهی را با خود دارد، نقشی مهم در شناخت و یادگیری موسیقی ایفا می‌کند.
اما آنچه که به قول مولانا دارایی آدمی را بر باد می دهد، تقلید نا آگاهانه است.
برای روشن شدن موضوع نمونه ای از تقلید آگاهانه و نا آگاهانه را شرح می دهم.

تقلید نا آگاهانه در آواز به این می ماند که هنرجو یا خواننده ای با ساختار حنجره ای ی خاص خود، تلاش کند تا صدای استادی را تقلید و شبیه سازی کند. اتفاقی که در این حالت می افتد این است که هنرجو رنگ صوتی خود را – که همچون اثر انگشت یگانه است – از دست داده و در بلند مدت دچار آسیب در ناحیه تارهای صوتی می شود.
.
اما تقلید آگاهانه در آواز این است که شما با حفظ استقلال صوتی خود، تکنیک، حالات، تحریرها و غلت ها، شیوه ارائه شعر و… یک استاد را بیاموزید و از آن در ساخت آواز و لحنِ ویژه ی خود بهره ببرید.
حتی در این اثر پذیری آگاهانه می بایست چندین شیوه ی متفاوت آواز خوانی را در دوره های 3 تا 6 ماهه تمرین نمود، تا اثر پذیری از یک فرد یا شیوه به تقلیدِ صرف منتهی نشود.
.
در یادگیری یک ساز نیز همین موضوع صدق می کند. تار نواز، کمانچه نواز و به طور کلی هر نوازنده ای که فقط بر روی یک شیوه تمرکز می‌کند، در بهترین حالت مقلدی است که در سایه ی استادی متبحر قرار گرفته و ساز او پس از سالها تلاش، یادآور شخصی است جز او.
.
در نهایت باید گفت تقلیدِ آگاهانه، همچون پلی است در مسیر یادگیری موسيقي و آواز، که برای پیشرفتِ هنریِ یک هنرجو لازم و تعیین کننده است.

چرا در یادگیری پیشرفت نمیکنم؟
نویسنده
امیر اثنی عشری

1. نداشتن هدفی شفاف و مشخص

آنچه موجب حرکت می شود، داشتن هدف و مقصدی معین است. با طرح این پرسش که: چرا می خواهم آواز بخوانم یا سازی را بیاموزم می توانید به هدف مشخص تان دست یابید.
این هدف می تواند نمود عینی در بیرون داشته باشد (مثل اجرای کنسرت، ضبط یک قطعه موسیقی و…) و یا می تواند جنبه ی درونی داشته باشد (مثل یادگیری آواز یا یک ساز برای رسیدن به آرامش و احساس رضایت فردی.) هدف موتور حرکت شماست، تا آن را مشخص نکنید، به جایی نمی رسید، و همچون کشتی بی لنگر به کژ و راست می روید!
.
2. نداشتن دقت در انتخاب معلم
.
به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد!
#حافظ
.
پس از انتخاب هدف، انتخاب درست معلم موسیقی، بالاترین سطح از اهمیت را داراست. معلمی که بر می گزینید، آینده ی شما را در هدفی که برای یادگیری هنر دارید، می سازد.
برخی از ویژگی های یک معلم خوب موسیقی را این ها تعیین می‌کند:
.
بر موضوع تدریس خود تسلط داشته باشد ، طرحِ درس مشخصی در آموزش داشته باشد ، مورد تایید اهالی موسیقی باشد ، از اخلاق، حوصله و صبر کافی برخوردار باشد ، در انتقال دانسته ها به روشی ساده و قابل فهم توانا باشد ، در آموزش قالب های اصلی ( ردیف موسيقي ایرانی ) به هنرجو مسلط باشد، و بتواند استفاده ی خلاقانه از این قالب ها را به هنرجو آموزش دهد و…
.
3. تمرین ناکافی

کار نیکو کردن از پر کردن است!
.
بسیاری از هنرجویان فکر می کنند ثبت نام و حضور در یک کلاس موسیقی، به معنی یادگیری آن است ?
مقدار ساعت لازم برای تمرینِ آواز و موسیقی، متناسب با هدف هر کس متفاوت است.
همیشه می‌گویم هنرجویی که می خواهد حرفه ای شود، باید حرفه ای هم تمرین کند. اما هنرجویی که هدفش ارائه و تولید اثر به شکل حرفه ای نیست و برای لذت بردن شخصی و یا کسب آرامش و… به آواز یا موسیقی می پردازد، می تواند زمان کمتری را هم به تمرین موسیقی اختصاص دهد.
.
4. تمرین کافی ولی نادرست

بسیار پیش آمده که هنرجو زمان لازم را برای تمرین صرف می‌کند، اما باز هم نتیجه نمی‌گیرد! یکی از دلایلیش می تواند، شیوه نادرست تمرین باشد. مثلا اگر شما در اجرای بخشی از تحرير گوشه عشاق اشکال دارید، لزومی ندارد همه این گوشه را با صدای اوج بارها بخوانید و پس از گرفتگی صدا، همچنان هم در اجراي آن تحریر اشکال داشته باشید!
به جای آن بر روی همان قسمت از تحریر در محدوده میانی یا بم، بارها و بارها تمرکز و تمرین کنید و پس از اطمینان از درستی اجرا، چندین بار هم در محدوده اصلی و اوج آن را بخوانید و در نهایت کل گوشه را چند بار
.بخوانید اینگونه شما بر روی نقاط ضعف تان تمرکز میکنید و از زمان تمرین خود بهترین استفاده را میکنید. . 5. نداشتن تداوم در یادگیری دریا شود آن رود که پیوسته روان است!
#سایه از نظر من بزرگترین مشکل هنرجویان نداشتن تداوم، یعنی نداشتن برنامه منظم تمرین و یادگیری است. چه بسیار هنرجویان با استعدا در حال یادگیری آواز و موسیقی، که پس از دوره ای کوتاه، آن را رها کرده اند. وقتی به سلوک هنری هنرمندان بزرگ نگاه می کنیم، آنها را در یک موضوع مشترک می یابیم “عشق و تداوم در مسیر هنری”

fa_IRفارسی